یک سال گذشت
نبودنِ تــو فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست...
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد...
پول در جیبمان دوام نمیآورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب.............
ما بیتو فقیر شدهایم
مادر....
آه مادریک سال گذشت!!
و دريغا كه هيچكس جاي خالي تو را در دل ما پر نكرد...
تو به همراه قاصدكان سبكبال رفته بودي
ومن اينك چقدر تنها ماندم
یک سال گذشت یک سال با تمام دردها غصه ها غمها دلتنگیها ...نبودن تو مثل مهر داغ رو پیشنویمه...آخخخخخخخخخ که چقدر دلم برات تنگ شده ..کاش بودی تا یه بار دیگه سرمو میذاشتم رو پاتو میگفتم مامان دلم خیلی گرفته ..خیلی تنهامممم.کاش پیشم بودی و تند تند بهت سر میزدم....و تو باز موهامو نوازش میکردی و میگفتی من که هستم.. تو باید خداتو شکر کنی که 2تا بچه سالم داری این بزرگترین نعمته . . این انتظار زیادیه خواستن تو که میخاستم تو هم همیشه سالم باشیی همیشه پیشم باشی همیشه باهام باشییییییییی
ولی مامان تو دیگه نیستیی میدونی یعنی چی یعنی دنیای من نیستتتتتتت
آخه مامان خوبم واسم زود بود یتیم شدن واسم زود بود تنها شدننن..واسم زود بود بگن آخی مادر نداری ..بدم اومده از دلسوزی بقیه بدم اومد از اینکه همش الکی بخندم .و بگم خیلی سخته و بقیه بگن درکت میکنم ولی بخدا درک نمیکنن.. نمیفهمن
رادین قلبموبیشتر میسوزونه ..هنوز عزیزشو فراموش نکرده با تمام کودکیش و بچگیش خاطرات شیرینی از عزیز داره و با زبون شیرین خودش از عزیز تعریف میکنه ... هر دفعه که میخایم بریم تبریز گریه میکنه میگه عزیزم حالش خوب شده اول بریم از بیمارستان بیاریمش بعد بریم تبریز من عزیزو میخوام و هر بار این قصه تکرار میشه و. آتیش به قلبم میزنه
مامان خوبم من هیچی دل رادین هم برات تنگ شده اخهههههههه
الهی بمیرمب را راستینم که عزیزشو ندید...ولی تا میبینه من اشک تو چشمام هست با نق زدن و با یه حرکتی منو به دنیای خودش میکشونه و بغل میخواد ووقتی بغلش میکنم چنان خودشو بهم میچسبونه.. انگار میفهمه که با این کارش چقدر بهم آرامش میدهههه
رادینو راستین من شما قلبهای مامان هستین همیشه خوب بمونید