با تشکر از دوست عزیزم مریم جوون
این متن رو دوست خوبم مریم جوون عزیزم مامان سهند و رادین گل برام فرستاده بودن البته تو نظرای خصوصی بود ولی دیدم بی ربط به حالو روز من نیست پس اینجا هم میذارم تا دوستای دیگه هم استفاده بکنند
مادر که میشوی ، نمیدانم از کجا ، کی ، چطور اینهمه تغییر ، اینهمه صــــبر ، اینهمه عشق
مادر که میشوی همه چیز به یکباره خودش را تمام قد به تو نشان میدهد و تو دیگر خود قبل نیستی که نیستی
مادر که می شوی تمام زندگیت می شود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت به خیر شدن فرزندت..
مادر که می شوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات.
.مادر که می شوی بیشتر فکر می کنی به مادرت.. مادربزرگت.. مادر مادربزرگت و اینکه آنها چه سختی ها کشیده اند و چه آرزوهایی داشته اند..
.مادر که می شوی غم و اندوه و شادی ات هم رنگ دیگری میگیرد و همه اینها گره میخورد به حال فرزندت..
مادر که می شوی کوه های تمام عالم بر سرت خراب میشود وقتی به اندازه نیش سوزنی در پای فرزندت میرود..
.مادر که می شوی صبور میشوی و باحوصله انگار نه انگار که تا همین دیروز بی حوصله ترین آدم روی زمین بودی.
. مادر که می شوی خوابت هم با خواب فرزندت تنظیم میشود انگار نه انگار که تا دیروز خوابت از خواب زمستانی خرس ها هم سنگین تر بود..
.مادر که می شوی ذوق زده ترین انسان دنیا میشوی با هر کار عادی فرزندت..
مادر که می شوی دل نگران تمام مادرهای زجر کشیده دنیا می شوی و غبطه میخوری به آنها که فرزندشان را در راه خدا دادند..
مادر که می شوی نگاهت هم مادرانه می شود عمیق و دقیق و عاشق و اشکبار.
.مادر که می شوی دلت تنگ میشود برای مادرت و روزهایی که یادت نمی آید در دلش چه ها گذشته.
. و مادر که می شوی.. بیشتر به او می اندیشی که از مادر مهربانتر است و بیشتر به این نکته میرسی که او غیر قابل توصیف است..