درددل همه مامانا
ااااااا 22222ذذذذذذذذلرللللللرققققسظ
للرررررررررررررررررررررررررررظ
اینا حرفهای راستین بودن..خخخخخخیعنی من حتی میخام بیام پای سیستم و وبلاگ باید دوتا دست فضول باشه که کیبوردم رو روانی کنه
دلم میخاد یکم وقت ازاد داشته باشم دلم یه حموم داغ میخاد دلم خونه تمیزو مرتب میخاد بدون ذره ای کثیفی وسط سالن... دلم تفریح بی دغدغه میخواد که نگران هیچی .و هیچکس نباشم..
لم میخوا وقتی رفتم پارتی تنها بودمو همش بچه داری نمیکردم..و همش غر سر رادین نمیزدم که رادین بادکنکاهای ملت رو نترکون
دلم میخاست یکم کارم کم بود..فقط یکم
دلم رنگ موی خوب میخاد با رنگ ابرو خوب و موی سشوار زده
منی که ثقول داده بودم موهام رو کوتاه نکنم چند روز پیش از روی عصبانیت موهام رو قیچی کردم اونم صاف و صوف نه کجو کولهو باز مجبور شدم بخاطر ماسمالی کردن گند کاریم دوباره قیچی کنم موهام رو...خیلی حالم بد بود...
ولی از یه طرف هم راحت شدم از مو کشیدن راستین .وموهام زیر دستو پای بچه ها نجات پیدا کرد