رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره
راستینراستین، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

دل نوشته های مامان

تاخیر چن وقته

1393/4/13 10:37
نویسنده : ملیحه
835 بازدید
اشتراک گذاری

        
 


سلام دوستای خوبم..ببخشید این مدت نتونستم بیام وبلاگو آپ کنم چون حسابی در گیر شدم..هم بچه ها هم خودم هم زندگی  کلا شدم ننه گرفتار

شاید تو پست بعدی چن تا عکس بذارم

راستین دیگه حسابی وقتمو  میگیره و غرغرویی شده بیاو ببین..
همش غر میزنه همش میگه بغلم کن و بازیم بده...
غوره نشده مویز شده  هنوز عین آدم  چهار دستو پا نرفته میخاد بلند شه راه بره[
غذا خوردنش بعضی روزا خوبه بعضی روزا  ناز میکنه و دهنشو چنان میبنده که هیچ قدرتی نمیتونه  این دهن فندقیشو باز کنه
/اخه چراا مامانی جوونم  پوفو خوشممزههههه   بخور دیگه بزرگ شی مثل رادین آقا بشی..
و رادین این وسط میادو میگه راستین خان اگه نخوری به خاله زهرا میگم بهت مهر نزنه ها..

حالا خاله زهرا کیمدی

رادین یه 1هفته ای هستش که میره مهد0011.gifو  حسابی هم بهش خوش میگذره ..یعنی در حد لالیگا اصلا روز اول که رفت منم شاخ در اوردم  یادش رفت اصلا مادری هم دارهههههه  چنان گرم بازی شد که منم البته یکم غصه دار  برگشتم با راستین خونه  ولی حسن خیلی بزرگی داشت..من یکم نفس کشیدممم و حداقل  یکم آرامش و سکوت پیدا کردم تا  یه فنجان چایی بخورمني ني شكلك شاید بگید چقدر خودخواهیی..ولی باور کنید تو یه تایم نمیتونستم به دو تا بچه بی زبون  سرویس بدم 14.gif23.gifحالا میگید چرا پس دوتا رو آوردید
عاقا اصلا  شکر خوردم خوبههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه ادم چقدر توان داره
خلاصههههه   مربیشون اسمش زهرا خانومه که معروف به خاله زهرای مهر زنه.خیلی خاله خوبیه .. و با حوصله  ..هر کی غذاشو بخوره بهش مهر صدآفرین رو دستشون میزنه..

حالا دیدی راستین جوونم باید پوفوتو بخوری.. و راستین همم باز بکارش ادامه میده..
هر روز برنامه و وقت من با راستینه پوشک شیر لباس بازی قطره وووووووووووو
این بین یه وقتی کنم با کله میام تو سیستم...
از رادین بگم که خیلی بزرگتر شده..و لجباز تر.. خیلی حرفای منو تکرار میکنه روم به دیفاللللل
در عین حال حس میکنم داره  بزرگ میشه و از من  بیشتر  کار میکشه..
بهم میگه مامان صدای منو میشنوی؟؟مامان  زبونتو قورت دادی؟/
مامان چرا بهم نگاه نمیکنی..
و تنها گناه من اینه که فقط میخام غذای اینارو آماده کنم.. ولی محکوم به بی تفاوتی میشم.. محکوم میشم به نادیده گرفتن بچه.دلشکسته.
وای خدایا تحملمو بیشتر کن و وقتمو آزادتر...
راستینم که فداش بشم از الان داره حرف زدن یاد میگیره ..یعنی من رسما بیچاره خواهم شد.. چون رادینم خیلی زود زبون باز کردو انقد حرف میزد که من انرژیم تموم میشد برای جواب دادن بهش.
خدا بدادم برسهگیج

ولییییییییییییی
با همه این شکایاتتتتتتت
خدا رو شکرم  که بچه هام سالمن  .بچه هام عیبی ایرادی ندارن .. هوششون بالاست چون میگن از هوش بالاست که بچه هی سوال میپرسه
پس خدایا شکرت 
خداجون کمکم کن بتونم بچه های   خوبی  تربیت کنمو فردا عروسم نیاد هی نفرینم کنه.. اینو بی شوخی گفتم.. چون نمیخام  یکی پشتم هی نفرین کنه..
پس خداجون کمکم کننننن

پسندها (1)

نظرات (3)

الهام شفیعی
14 تیر 93 13:37
دیگه نگم خوش بحالت که بچت زرنگه که خودت میدونی آرمان چقدر فسه!!!!خوج بحالت ولی از اونطرفم که تو بهترین مادر شووووووووره دنیایی و من مطمئنم تو یه قهرمانی که هییییچوقت شیچر نمیخوری و همیشه هم مامانه با تفاوتی هستی ببین چقدررررر قشنگ ازت تعریف میکنم تو خیلی خوشبختیبوخودااااا خاله ششش خیلی کیف کردم از تعریفاتتتتتتت... یعنی رفتم به اسمونااااااااااااا فدات بشم من عزیزممم آرمانو من بخورم که انقد تنبله ..ولی مامانش قول میده زود زود راه بیفته و تورو........
مامان مانی و ماهان(مرضیه )
14 تیر 93 14:42
سلام خانوم مامان باتجربه عزیزم خدا حفظشون کنه برات پسراتو گلم چه بامزه مامان میگه رادین جونمممممممممممممممممممممم راستینم ببوس فدات مرضی جوونمم.. شما که باتجربه تری دختر خوب..خخخخخخخخخخ
شیما
15 تیر 93 20:14
وای ملی بدو عکس بزار بدووووووووووووو.قربونشون بره خاله دلم واسشون تنگه